نوشته های زیبا به صورت نامه برای برادر از دست رفته

اگر صفحه مرورگر خود را باز کرده اید و به دنبال برای برادر از دست رفته خود هستید حتماً برادر شما فوت کرده است. به همین دلیل است که به دنبال پیام ها و متن های غمگین با موضوع دلتنگی برای برادر فوت شده خود هستید. بنابراین به شما پیشنهاد می کنم که مطالبی را که ما در این مقاله گردآوری کرده ایم از دست ندهید. زیرا در ادامه متن های غمگین و سنگینی برای برادر فوت شده آورده شده است.

شما می توانید از این متن ها به عنوان استوری، استاتوس، بیو اینستاگرام و واتساپ و کپشن پست های اینستاگرام خود استفاده کنید. امیدواریم که متن های گردآوری شده مورد پسند شما واقع شود.

نامه ای به برادر فوت شده

کاش می توانستیم از دفتر خاطراتمان به عنوان چراغ جادو استفاده کنیم. هر زمان که دلمان تنگ می شد دفتر خاطراتمان را برمی داشتیم و بر روی آن دست می کشیدیم. سپس از درونش یک غول بیرون می آمد و آرزوهایمان را به او می گفتیم. در آن زمان من تنها تو را آرزو می کردم. می گفتم کاش می توانستم بار دیگر برادرم را ببینم. هیچ وقت ما نمی دانیم که آخرین بار کدام است.

اگر می دانستم برای آخرین بار سخت در آغوشت می گرفتم که اکنون این چنین دل شکسته و غمگین نباشم. برادر عزیزم این روزها بسیار برای تو دلتنگم. نمی دانی دلتنگی تو با من چه کرده است. اما از اینکه در کنارم نیستی رنجی عظیم می کشم. امیدوارم جایگاه ابدیت بهتر از جایگاهی باشد که در میان زمینیان داشتی. تا ابد دوستدار تو خواهم ماند. تو بهترین و عزیزترین کس من هستی. از اعماق قلبم از خداوند برای تو طلب آمرزش و مغفرت می کنم. دوستت دارم خواهرت.

**

این روزها من دلم بسیار تنگ است. دلتنگی هایم در شب ها بیشتر می شوند. دلتنگی شبانه ام از جایی آغاز می شود که باور می کنم هیچکس را ندارم برای بی خوابی های نصف شبم. گاه دلم برای شب هایی که تنها در تراس خانه می نشستیم و حرف می زدیم تنگ شده است. گاه دلم برای شیطنت هایمان، خنده هایمان، یواشکی خوراکی خوردن هایمان بسیار تنگ شده است.

این شب ها بسیار تنها هستم. زیرا تو دیگر نیستی که در شب بیداری ها من را همراهی کنی. کاش می توانستم بار دیگر وجودت را لمس کنم. کاش بار دیگر بودی در کنارم این روزها که رفته ای من برادرم، رفیقم، پناهم و همه کسم را از دست داده ام. دلم برایت بسیار تنگ شده برادر عزیزم.

**

برادر از دست رفته من کاش برگردی. دلتنگی یکی از سخت ترین احساساتی است که هر یک از انسان ها می توانند آن را تجربه کنند. این روزها بسیار دلتنگت هستم. کاش یک روز بیایی و نگذاری دلتنگی برایم به یک عادت تبدیل شود. چه کسی می گوید که انسان ها نمی توانند به زخم و درد عادت کنند. پس چرا این من به دلتنگی عادت کرده ام و آن را به همراه خودم به هر کجایی می کشم. برادر عزیزم دلتنگی هایم برای تو انتهایی ندارد. برگرد و نگذار دلتنگی ها برای من خاطره شوند.

**

هر یک از انسان ها یک جوری از کنار ما می روند. یکی از آن ها می روند و یادش باعث می شود که از اعماق جان از لبخند تلخ بزنی. یکی از آن ها می رود و باعث می شود خاطراتش را هر روز با خود مرور کنی و از نبودنش یک لبخند تلخ بزنی و آه بکشی. یکی از آن ها می رود و باعث می شود خاطراتش بر لبانت لبخندی پر از دلتنگی و شیرینی خاطرات بیاید. تو رفته ای.

آری برادرم تو را می گویم تو از کنارم رفته ای و این روزها یادت باعث خندیدن تلخ من می شود. مرور خاطراتت و شیرینی روزهای بودنت باعث لبخند من می شود. تو برای همیشه از کنارم رفته ای و شادی را از روزها و لحظات من برده ای. نمی دانم در نبود تو چه کنم. کاش خودت هوایم را داشته باشی راستی از آسمان ها چه خبر؟ تو که به خدا نزدیک تر هستی به او بگو بیشتر هوایم را داشته باشد. این روزها بسیار دلتنگ و غمگینم.

نامه غمگین برای برادر فوت شده

دلبستگی تلخ ترین و دردناک ترین قصه زندگی هر آدمی است. آن هم زمانی که دلبستگی اش را از دست بدهد. تنها آدم ها هستند که می توانند دلشان را به حضور یکدیگر خوش کنند. دلبستگی خود یک خانواده اصیل است.

برای دلتنگی

برای اسارت و انتظار

دلبستگی می تواند خطرناک ترین بیماری هر انسانی باشد. زمانی که دلبستگی خود را از دست بدهید تنها درمانی که برای شما تجویز می شود مرگ است. این روزها مرگ می تواند دلبستگی و وابستگی من را از یادم ببرد. من دل بستم به برادری که اکنون در کنارم نیست. دلبستگی به کسی که نیست مانند این است که بر باد بروی. تمام جان و جسم و روح من این روزها دارد بر باد می رود. تمام قلبم از اینکه تو در کنارم نیستی آتش می گیرد. دل من بسته به تو بود و امروز که رفته ای دلم آرام و قرار ندارد. هر جایی را به دنبال تو می گردد اما تو را نمی یابد.

برادر عزیزم این روزها از اعماق جانم دلتنگ تو هستم. ترجیح می دهم تمام غم ها و آشوب هایی که در دلم هست را تنها برای تو بگویم. بیایم در کنارت بنشینم و از خستگی ها و ناراحتی هایم کنار گوشت نجوا کنم. من بودنت را از اعماق جانم احتیاج دارم. برای اینکه بتوانم باز هم زندگی کنم. برای اینکه در حد چند دقیقه ام که شده ابراز دلتنگی کنم. برادر عزیزم تو رفته ای و امروز من تنهاترین آدم این شهر هستم. زمانی که ناراحت می شدم ناراحتی ها و دلتنگی هایم را به پیش تو می آوردم و برای تو درد و دل می کردم. اما اکنون که ناراحت رفتن تو و دلتنگ نبودنت هستم نمی دانم ناراحتی هایم را به کجا ببرم و پیش چه کسی ابراز دلتنگی کنم. برادرم تو رفتی و من اکنون تنها مانده ام. من نمی دانم در نبود تو چه کنم. تنها می توانم بگویم که بسیار دلتنگم و تمام جانم از نبودت به آتش کشیده شده است.

متن و نامه برای دوری و دلتنگی از برادر فوت شده

زمانی که انسان ها یک رابطه بد را تمام می کنند دلشان برای آن تنگ می شود. اما به آن رابطه برنمی گردند. دلتنگی بخش عظیمی از رفتن است. همیشه همه رفتن ها دلتنگی به همراه دارند. اما گاهی رفتن هایی هستند که برای همیشه آن ها را از دست داده ای و نفست هم به همراه آن رفته است. این دلتنگی ها نه به رابطه مربوط می شود نه به دوری از دوست و نه هیچ چیز دیگری. این دلتنگی تنها برای برادری است که از دست رفته است. او رفته است و برای همیشه او را از دست داده ای.

برادر که برود آدمی پشت و پناه خود را یکباره از دست می دهد. برای همیشه نفست می گیرد و تا ابد دلتنگی و بار غم بر دوشت باقی می ماند. برادر عزیزم با اینکه زمان زیادی از رفتن تو می گذرد اما من هرگز به این درد عادت نکردم. همیشه تنها و غمگین باقی می مانم چون تمام دلخوشی من تو بودی که اکنون زیر خروارها خاک خوابیده ای. من نمی دانم خاک با چهره نازنینت چه کرده است. اما بی نهایت دلتنگ چهره شیرین و زیبایت هستم.

پیام دلتنگی برای برادر فوت شده

دلم برای حجم وسیع مهربانی هایت بسیار تنگ شده است. برای سکوت نامنظم و اخلاق شکیبایت بسیار تنگ شده است. دلم برای آبی زلال چشمانت تنگ شده است. دلم برای آن صورت همچون ماهت تنگ شده است. دلم برای طلایی های دلنشین نگاهت تنگ شده است. دلتنگی هوایش بسیار عجیب است. گاهی احساس می کنم عجیب به من می چسبد. زمانی که یادت و خاطراتت را در آغوش می گیرم تمام وجودم را شعرها و متن هایی برای از تو گفتن و از تو نوشتن پر می شود. قلم برمی دارم اما تمام کاغذهای شهر را نیز اگر برایم بیاورند تمام دریاها را جوهر کنند باز هم نمی توانم تمام دلتنگی هایم را کامل با قلم بر روی کاغذ بنویسم.

دلتنگی های من عمیق تر از آن است که بتوانم آن را بنویسم و کاغذها را پر کنم. هر کجا که رفته ای بدان غزل به غزل و بیت به بیت کنار من هستی. من خاطراتت را هر روز بغل می کنم و این خاطرات است که به من یادآوری می کنند که می توانم تو را تا ابد داشته باشم. شاید تو در کنارم نباشی اما یادت همیشه همراه و همپای من در تمام مراحل زندگی هستی.

**

پاییز که آمد بیایید و به قلب من سر بزنید. شاید برای دلتنگی هایم برگیزان دیگری نباشد. شب که آمد بگویید به کجای این جهان سر بگذارم تا این همه دلتنگی من را دیوانه نکند. دلتنگی دارد نفس های من را می گیرد. برادر جانم چگونه باور کنم که این روزها در کنارم نیستی.

نامه ات را بر کتیبه ای از جنس قلبم می نویسم که تا ابد باقی بماند. تا جایی که دست زمان ما را به هم برساند. دیدار به قیامت تا روزی که من نیز بمیرم و به کنارت بیایم. آن زمان کتیبه عاشقانه ای رلکه بر روی قلبم نوشته ام به تو تقدیم می کنم. تا تو بدانی تا چه اندازه من دوستدار تو بودم. تا گواهی باشد بر معصومیت و پاکی قلبم که تا ابد دلتنگ و غمگین برای تو باقی ماند.

متن غمگین برای برادر از دست رفته با مضامین احساسی

برادر عزیزم تو پنهانی‌ ترین و عمیق‌ ترین دلتنگی وجودی من هستی. تو در کنارم نیستی و نمی‌ دانم درد و رنج‌ هایم را به که بگویم. من عادت کرده‌ ام که غم‌ هایم را به شانه تو تکیه دهم. اکنون تکیه‌ گاهم را از دست داده‌ ام نمی‌ دانم چه کنم. سکوت انسان‌ ها بوی دلخوری می‌ دهد. پرحرفی شان نیز بوی دلتنگی. اما من این روزها بسیار دلتنگم و بسیار دلخور. نمی‌ دانم چرا این سکوت من نمی‌ شکند. سکوت و پرحرفیم به هم گره خورده و نمی‌ دانم چگونه گره از آن بگشایم. کاش یکی بیاید و این روزها دست من را بگیرد. کاش می‌ توانستم به اندازه یک ساعتم که شده را از خداوند قرض بگیرم

سر بر روی شانه‌ هایت بگذارم و از ته دلم گریه کنم. برای تمام این روزهایی که دارد می‌ گذرد و تو در کنار من نیستی. برادر جانم همه چیز این روزها بسیار پیچیده شده. من اصلاً یادم رفته که در گذشته چگونه زندگی می‌ کردم. چرا این روزها نمی‌ توانم به زندگی ادامه دهم. همه چیز بسیار خوب بود تا اینکه بزرگ شدیم. تا اینکه ناگهان تو از کنار من رفتی و من ماندم و حسرتی برای روزهای آتی زندگی ام. پرواز ناباورانه‌ ات ن را زمین گیر کرده است. این روزها تنها در سر مزارت است که آرام می‌ گیرم.

**

برادر جان نبود تو این روزها حالم را زار کرده است. بسیار خسته شدم و بار از دلتنگی و غمم بسیار سنگین است. زمان هجر تو قلبم را در هم کوبیده است. من پناهی به جز پروردگارم ندارم. از تو که به او نزدیکتر هستی خواهش می‌ کنم به او بگویی هوای دله تنگ و غمگین و شکسته من را بیشتر داشته باشد. شب که می‌ شود پرده را از روی دلم کنار می‌ زنم تا بتوانم پنجره قلبم را باز کنم. از درون این پنجره به تماشای خاطرات تو می‌ نشینم. در دل صحرایی من هیچ ستاره‌ ای قابل دیدن نیست.

آن قدر دلتنگ می‌ شوم از تمام دلتنگی‌ ها دلم بگیرد. حسرت‌ هایم را هر روز می‌ شمارم و هر بار که یادم می‌ افتد تو نیستی شکستن دلم را با گوش‌ هایم می‌ شنوم. نمی‌ دانم امید چه چیزی من را تاکنون زنده نگه داشته است‌. نمی‌ دانم چگونه می‌ توانم این غم گران را تحمل بیاورم. شاید تو من را به پیش خدای خود شفاعت کرده‌ ای که این چنین بعد از رفتن تو باز هم به زندگی ادامه دادم.

دلنوشته غمگین برای برادر فوت شده

خدای بزرگ و عزیزم با همه آدم‌ های اطرافم که نگاه می‌ کنم از تو می‌ خواهند یک چیز را به آن ها بدهی. اما من امروز از تو می خواهم که چیزهایی را از من بگیری. آن چیزها دلتنگی، دل آشوبی، ناراحتی، غم و احساس ناامیدی است. این روزها که برادرم رفته من عمیقاً احساس ناامیدی دارم. من احساس غم می‌ کنم. خدای عزیزم این حس‌ ها را از من بگیر یا اینکه برادرم را به من پس بده. برادر خوبم زمان ناتوان‌ تر از آن است که بتواند چهره شیرین تو را از یاد من ببرد. هیچ زمان من صدای دلنشینت را از یاد نمی‌ برم و لبخندهای شیرینت در قلبم کمرنگ نمی‌ شوند. این را بدان که من تا ابد به یادت باقی می‌ مانم.